YASHASIN AZERBAYCAN

BUTOV AZERBAYCAN BIRLGI

YASHASIN AZERBAYCAN

BUTOV AZERBAYCAN BIRLGI

سید جعفر پیشه وری درباره مسئله آذربایجان چگونه می اندیشید و چه م


س. تبریزی
سید جعفر پیشه وری درباره مسئله آذربایجان چگونه می اندیشید و چه میخواست؟


بو یازى منیم آذربایجانیم انجمن ادبی ساهرشنبه، 22 شهریور، 1382 آلینیبدیر


سید جعفر پیشه وری در باره مسئله آذربایجان چگونه می اندیشید و چه می خواست؟ افکار عمومی و حتی بخش قابل توجه روشنفکران کشور در نتیجه ده ها سال اختناق در کشور و اختناق مضاعف در باره ملیتها و اقوام غیر فارس زبان در کشور، پاسخ به این سوال را نه از طریق مراجعه مستقیم به آثار و اسناد تاریخی و نوشته های شخص پیشه وری، بلکه از زبان شوونیسم و دشمنان دموکراسی شنیده و در نتیجه تکرار مداوم، قدر مسلم تلقی کرده اند. این اتهام روزگاری در باره ستارخان و خیابانی نیز بکار گرفته شده است. ارتجاع و دشمنان دمکراسی برای "توجیه" حقوقی سرکوب خونین خلق آذربایجان و سو استفاده از حس میهن دوستی مردم، نیازمند چنین تحریفایی بوده و هستند. طرفه آنکه در دوره های اخیر برخی پان تورکیستهای آذربایجان نیز همصدا با آنان، پیشه وری را شخصیتی خواهان جدایی آذربایجان از ایران معرفی می کنند. هر دو گروه برای "مستند" ساختن اندیشه های خود نیازمند چنین تحلیلی هستند. هر دو طرف تاریخ را آن چنان می خواهند که در خدمت اهداف و اندیشه های آنان باشد و حال آنکه مستقل از آنکه نظر پیشه وری در باره مسئله آذربایجان چه بوده، می توان با استقلال نظر این یا آن تحلیل را در باره مسئله آذربایجان داشت و نیازی به تحریف حقایق تاریخی نیست. جنبش دموکراتیک- ملی آذربایجان نیز مانند بخشهای بسیاری از تاریخ معاصر کشور باید دوباره مورد بازبینی قرار گیرد.


آنچه از نظر خوانندگان می گذرد، ترجمه مقاله ای از سید جعفر پیشه وری است که در شماره 212 (9 خرداد 1325) روزنامه آذربایجان- ارگان فرقه دموکرات آذربایجان- منتشر شده است. آنچه او در این نوشته در باره مسئله آذربایجان و ایران نوشته است، در خطوط کلی خود تکرار افکار قبلتر اوست . جای آن داشت که بخشهایی از مقاله که مستقیما به موضوع مورد اشاره ما ارتباطی نداشت حذف شود، ولی برای اجتناب از سوء تفاهمات و سوء تعبیرات احتمالی، مقاله – بدون دستبرد و اختصار – در معرض داوری خوانندگان گرامی قرار می گیرد.


ترجمه مقاله ای از سید جعفر پیشه وری
نظر ما درباره مسئله آذربایجان و ایران
منبع: روزنامه آذربایجان، شماره 212, 5 شنبه 9 خرداد 1325


همزمانی جنبش ملی - دموکراتیک ما با خاتمه جنگ بزرگ جهانی موجب گفتگوها و هیاهوهای شدیدی در بازار سیاست جهانی گشته است. محافل دیپلوماتیک و مطبوعاتی دول کوچک و بزرگ می کوشند - مانند هر مسئله دیگری- جهت تامین منافع خود و برای گل آلود کردن آب و ماهی گرفتن از آن، شایعات حیرت آور و خبرهای شگفت انگیزی درباره نهضت دموکراتیک ما بپزند و به خورد بشریت دهند. در حقیقت نیز نهضت آذربایجان که امری مربوط به تکامل و تعالی داخلی ایران است، توسط سیاستمداران سودجو از پشه ای به فیلی تبدیل گردانیده شده و در چشم جهانیان به صورت یک ماجرای عظیم بین المللی در آورده شده است.


آژانس های مستقیم و غیر مستقیم مقاماتی که برای در اسارت نگاهداشتن ملتهای ضعیف، مکیدن خون ملتهای عقب مانده و مستعمره کردن کشورهای آنان تلاش می کنند، حتی نمی خواهند از فکر بوجود آوردن یک ماجرای بزرگ جنگی از این موضوع نیز صرفنظر کنند. ما نمی توانیم نطقهای حسین علاء- که خود را سفیر ایران می داند- و نطقهای دایه های مهربانتر از مادر یعنی نمایندگان انگلیس و امریکا در شورای امنیت را ساده تلقی کنیم. اینجا نقض حق ملتهای ضعیف در تعیین سرنوشت خود، توسط نیروهای متحد نیروهای ارتجاع داخلی و خارجی به شکل خشنی خود نمایی می کند.علاء با نطق خود به عنوان نماینده حقیقی عناصر خائن و وطن فروش دست پرورده امیرپالیستها در کشورهای ضعیف، از آشکار کردن سیمای حقیقی خود شرم نمی کند. این رفتار پست او را نیز نمایندگان دول بزرگ سازمان می دهند و از این طریق حتی از جریحه دار کردن احساسات مردم صلحجوی ایران نیز خودداری نمی کنند.


اینکه پس از انتشار اعلامیه صریح و آشکار دولت ایران مبنی بر تائید و تصدیق خروج ارتش سرخ از ایران، علاء در یک ارگان رسمی مانند شورای امنیت بر خلاف اطلاعیه رسمی دولت (متبوع) خود حرکت کرده ومی کوشد مسئله را در شورای امنیت نگهدارد، نشان می دهد که در ایران غیر از دولت رسمی، دولت دیگری نیز وجود دارد که علاء با اتکاء به آن می کوشد به استقلال و حق حاکمیت ملت خاتمه دهد. خروج کامل نیروهای شوراها (اتحاد شوروی) از ایران چنان حقیقتی است که حتی دیپلماتهایی که شورای امنیت را به درجه شورای ضد امنیت تنزل داده اند نیز قادر به انکار صریح آن نیستند. این نیز یک حقیقت انکار ناپذیر است که گفتگوهایی که علیرغم این موضوع در شورای امنیت جریان دارند، فی نفسه کاری بسیار مشکوک و خطر ناک اند. واقعا رفتار آقایانی که در شورای امنیت نشسته اند آن اندازه سبک و بیمزه است که حتی انسانها ساده و نیز آغشته بودن این رفتارها به غرضهای زهرآلود را احساس می کنند. روشن است که ما به عنوان عضوی از عالم بشریت نمی توانیم به سیاستهای مرموزی که جهان را به طرف دریای خون جدیدی سوق می دهد با خونسردی نگاه کنیم، ولی جانب مورد توجه و علاقه ما اساسا آن بخشی است که مستقیما به وطن ما مربوط می شود.


ما همیشه گفته ایم و اکنون نیز صریحا می گوییم: ما بطور جدی به ایران و تمامیت ارضی آن علاقمندیم. اگر از طرفی خدشه ای به آن وارد شود شاید جدی تر و فداکارانه تر از ساکنان ایالتهای دیگر ایران – برای جلوگیری از آن (خدشه) اقدام خواهیم کرد. با این حال هرگز حاضر نیستیم از دفاع از ملت، زبان و آداب و رسوم و خصوصیتمان – بشرط آنکه کشورمان یعنی ایران را خدشه دار نکند- صرفنظر کنیم. اینجا چیزی که مغایر با قانون و حاکمیت خلقهای ایران باشد وجود ندارد. برعکس اگر ما خود را با دست خودمان اداره کنیم شاید این امر بتواند به تکامل و تعالی ایران رشد بیشتری دهد. نهضت ملیمان دیگر از چارچوب ملی خارج شده و مقام پیشاهنگی جنبش دموکراتیک ایران را احراز کرده است. اکنون دیگر عموم مردم ایران شروع به درک این موضوع و معنای حقیقی آن کرده اند. گفتگوهای آغاز شده در تهران موجب روشن شدن ابهامات و سوء تفاهماتی که دشمنان ما به طریق و بهانه های گوناگون ایجاد کرده اند- گشته و حسن تفاهمی میان خلق آذربایجان و ایرانیان خارج از آن (خارج از آذربایجان) بوجود آورده است. این حسن تفاهمات علیرغم تلاشهای مذبوحانه مرتجعین داخلی و خارجی روز به روز عمیقتر می گردد و نتایج مثبتی می دهد.


در چنین شرایطی هیاهوی خارجیان و تلاش آنان برای تبدیل این مسئله ساده به یک مسئله جهانی، جز هدفی پنهانی علیه ایران چیز دیگری نمیتواند باشد. در این میان رادیوی ترکیه بیشتر از دیگران برای خرابکاری در روندها حرارت به خرج می دهد. لحن این رادیو ما را جدا به فکر وا می دارد. کسانی که تا دیروز از وارد کردن هیچ تهمت و افترایی به ما ابا نمیکردند، امروز می کوشند با معرفی آذربایجان به عنوان یک دولت مستقل و با دروغپردازیهای گوناگونی درباره انتشار نهضت ما در سراسر ایران، افکار جهانیان را تیره سازند.


ما در همان روزهای آغاز جنبش دموکراتیکمان نوشته بودیم که "دهان افندی های عثمانی بیهوده آب نیفتد. از این نمد برای آنها کلاهی نمی شود."آذربایجان هر چه هم که بخواهد به شرط ماندن در داخل ایران می خواهد. بالاخره ما به هر زبان که سخن بگوییم، هر هدفی داشته باشیم بر اساس ایرانی بودن و ماندن در چارچوب ایران خواهد بود. هر اندازه که تفاهم میان ما و حکومت مرکزیمان بیشتر میگردد، اضطراب و نگرانی آنکارا شدت می گیرد. برخی خبرنگاران امریکایی نیز چندان راضی به نظر نمی رسند. ما رابطه ای حقیقی میان رادیو آنکارا، مخبرین امریکایی، حسین علاء و سخنان نماینده استرالیا در شورای امنیت احساس می کنیم، به نظر ما این رابطه تصادفی نیست. قطعا همه اینها از سرچشمه واحدی آب می خورند و با آموزشهای مشاق (رهبر ارکستر) عمومی معینی است که این نغمه های ناسازگار را- که روز به روز شدت می گیرد- سر داده اند.


با همه اینها ما در جوار تداوم نهضتی که آغاز کرده ایم، نمی توانیم از تلاش برای حل صلح آمیز اختلافاتمان با حکومت مرکزی صرفنظر کنیم. حتی اگر خدای نکرده در نتیجه تحریکات خائنانه عناصر ارتجاعی ایران قرار بر آن شود که مسئله با نیروی سلاح حل گردد، ما باز اجازه دخالت نیروهای بیگانه در امور داخلی خود را نخواهیم داد. اگر مرتجعین ترکیه می خواهند خلق ترک را به آغوش استعمارگران امریکایی بیاندازند، ما حرفی نداریم. لیکن ما در فکرآن نیستیم که آذربایجان را از ایران جدا کنیم. افندیها بفهمند و صدای خائنانه شان را ببرند و ما را به حال خود بگذارند. ما بارها گفته ایم: مسئله آذربایجان بایستی فقط در آذربایجان و دخالت مستقیم خلق آذربایجان حل شود.


این حق مشروع و قانونی ایران و آذربایجان موضوعی نیست که به شورای امنیت مربوط باشد. اگر قرار بر آن باشد که شورای امنیت در اختلافات داخلی تمام کشورها دخالت کند، آنوقت ما ایرانیان نیز- باعتبار عضویتمان در ملل متحد- خواهان آن هستیم که بر اعتصابات روز افزون امریکا نظارت کنیم، اختیارات گسترده رئیس جمهور امریکا را از یکسو موجب خدشه دار گشتن صلح و امنیت جهانی و از سوی دیگر ضربه ای بزرگ به نظام دموکراسی جهانی ارزیابی کرده، از شورای امنیت تقاضای محدود کردن این اختیارات را داریم. از آنجا که ما ملت کوچکی هستیم این قبیل ادعاهای ما می تواند خنده دار به نظر رسد، ولی مداخله استرالیا - کشوری که هنوز دارای استقلال حقیقی نیست و شایستگی خود به استقلال را نیز نشان نداده است- در امور داخلی ایران که دارای چندین هزار سال تاریخ و استقلال است، اگر مسخره نیست پس چیست؟ سیاست نو استعماری امریکا و حرص و ولعی که این کشور برای انحصار نفت جهان به هر قیمت از خود نشان می دهد، از آنجا که بشریت را به سوی خطرهای مهلک سوق میدهد با جنبش ساده و طبیعی مردم صلحجوی ما نیز مخالف می ورزد. این موجب افتخار ما در برابر بشریت است و یک سقوط اخلاقی برای آن دیپلماتها و نمایندگان مطبوعاتی است که به اشاره انگشت شرکتهای نفتی حرکت می کنند.


ما جماعت شرق نتوانسته بودیم تا شروع این جنگ، امریکا و تمدن آنرا بقدر کافی بشناسیم. حرکات سبک نظامیان آنان- که حکم مهمان ناخوانده را داشتند در پایتخت و رفتار کثیف و پست متخصصین مالی آنان در اداراتمان، چهره بی نقاب تمدن مادی ناب و بیروح را بما نشان داد و تمام زحمات مبلغین آمریکا و تبلیغات آنرا در چشم مردم ایران کاملا از میان برد. شرقی ها از آنجایی که به معنویات اهمیت بیشتری قائلند، با مشاهده دعواهای مادی- بویژه نفتی- آنان، ناگزیر به روی برگرداندن از آنان می شوند. نمایندگانی که در شورای امنیت نشسته اند، مانند ملا نصرالدین ما آنچه را که خود سوار شده اند، به حساب نمی آورند.


کسی هم نمی تواند از امریکایی ها بپرسد که با چه صلاحیت و بر اساس کدام قرار نیروهای امریکا وارد خاک ایران بیطرف شده بود؟ متخصصین آمریکایی با چه صلاحیتی خود را مجاز می دانستند بر خلاف وظایفشان در امور داخلی ایران دخالت کنند؟ شوارتسیکف کیست؟ از جان ایرانیان چه می خواهد ؟ کار های خلاف قانون دکتر میلسیو و سایر متخصصین امریکایی هنوز از خاطر مردم ایران پاک نشده است. اکنون ما دایه های های مهربانتر از مادر لازم نداریم. ما کشور خود را هزاران سال با دست خود اداره کرده ایم و بعد از این هم خواهیم کرد. هیچ نیروی خارجی نمی تواند ما را از این حق مشروع خود محروم کند. حرکت خیانت آمیز علاء مسئله تازه ای برای مردم ما نیست. ما از نقشه هایی که نیروهای ارتجاعی تحت حمایت بیگانگان در پایتخت کشورمان اجرا می کنند بی اطلاع نیستیم و دیر یا زود باید تکلیف مردم ایران با این عناصر روشن شود.


اینها می کوشند در ایران دریایی از خون بپا کنند. اینها آدمهای خود فروخته ای هستند که می کوشند استقلال ما را از میان ببرند و ثروتهای طبیعی ما را به بیگانگان تقدیم کنند. حرکت غیرمسئولانه علاء متوجه تاریکتر کردن هر چه بیشتر فضاست. این امر آشنایان به اوضاع ایران را سخت به فکر کردن وا می دارد. اگر ماموری که علنا با دستورات قوه مجریه رسمی امروز ایران – یعنی حکومت آقای قوام السلطنه - مخالفت می کند، با مقامات پنهانی و غیر مسئول مرتبط بوده باشد، در این صورت مردم ایران در برابر یک رسوایی بزرگ سیاسی قرار گرفته است. اگر اعمال علاء- وزیر دربار سابق - واقعا به فرمان مقامات غیر مسئول باشد؛ پس او مشروطیت ایران و قانون اساسی ایران را زیر پا نهاده است و به نظر ما ملت ایران نمی تواند با این اوضاع با خونسردی برخورد نماید. اگر پرده از روی این کمدی برداشته شود آنگاه کار به جاهای باریکتری خواهد کشید و به نظر ما این به سود ایران نیست.


اکنون ایران باید کشور به تمام معنی دموکراتیکی شود و این رژیم (دموکراسی) بدون دعوا و خونریزی در سرتاسر ایران عملی گردد. ما اکنون در کنار حفظ آزادی داخلی و ملی خود بسوی این هدف حرکت میکنیم. ما برای ماندن در داخل ایران و شریک بودن در سرنوشت ملت ایران هزاران دلیل و برهان در دست داریم. خاطر افندیها و سایر دایه های مهربانتر از مادر جمع باشد. آذربایجان هرگز به فکر جدا شدن از ایران نبوده و نخواهد بود. ولی (امور) خودش را خود اداره خواهد کرد.


منبع: روزنامه آذربایجان، شماره 212
5 شنبه 9 خرداد 1325

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد